5 تا 6 سالگی
سال ١٣٨٩ بهار 89 دلم میخواست واسه پسرم توی خونه جدید که یکم جامون بزرگتر شده بود یه جشن تولد خوب بگیرم.خلاصه از عمه و عمو و دایی و خاله آقا پرهام خواستیم که اولین پنج شنبه بعد از تعطیلات عید بیان خونمون که دور هم باشیم و یه جشنی واسه تولد پسر خوشگلم بگیریم. رفتیم قنادی تینا یه کیک خوشگل سفارش دادیم که شکل شیر بود. شام هم زرشک پلو مرغ درست کردیم با سالاد ماکارونی و ژله و از این چیزا......خونه رو هم حسابی تزئین کردیم ... آقا پرهام هم شمع 5 سالگی ش رو فوت کرد و اون ش...
نویسنده :
Maman Azita
12:10